دوشت دالم
قربون پسر نازم برم
دیشب اومدی کنار مامان فهیمه نشستی و ی جمله گفتی
که دلم حسابی هلاکت شد
توفاز فیلم بودم که یهو روزبه اومد پیشم گفت:
"مامان دوست دارم "
من متوجه نشدم.نگاش کردم گفتم چیه مامان؟چی گفتی؟
"دوست دارم"
این جوابی بود که روزی من داد
محکم بغلش کردم وگفتم که من هم دوسش دارم و عاشقشم.
این اولین باری بود که پسرم این کلمه رو به زبون می اورد.
با حرف زدن تو مامان جون من انرژی میگیرم واسه ادامه زندگیم.
وجود تو واسم مثل نفس میمونه.مثله ی مخدر که ادم بدون اون احساس پوچی میکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی