به تو فکر می کنم
در باران همه تندتر راه می روند تنها منم که ایستاده ام و با چشمانم به تو فکر می کنم .
نویسنده :
مامان فهیمه
15:39
بدون عنوان
پسرم - روزبه جان
اگر پاییز نبود ....! هیچ اتفاق شاعرانه ای نمی افتاد نه موسیقی باد بود نه سمفونی کلاغ ها نه رقص برگ ها و من ... "هیچ بهانه برای بوسیدن تو" در این شعر نداشتم
نویسنده :
مامان فهیمه
13:50
مولای من
چه مسخره است سوال امتحان را می گویم جای خالی را پرکنید : جای تو تا ظهور فقط "......" است خالی است
نویسنده :
مامان فهیمه
13:36
کنارم بمان
بیا کنارم بمان دیگر تجسم خوشبختی خوشبختم نمی کند...!
نویسنده :
مامان فهیمه
13:32
یا امام زمان
کجایی ...؟؟ ای همیشه پیدا از پس ابرهای غیبت!
نویسنده :
مامان فهیمه
13:29
فقط تو
خدا را چه دیده ای؟
خدا را چه دیدی ؟ شاید یک روز در کافه ای دنج و خلوت این کلمه ها و نوشته ها صوت شدند برای گوش های تو که روی صندلی روبروی من نشسته ای ئ برای یک بار هم که شده چای تو سرد میشود بس که خیره مانده ای به من
نویسنده :
مامان فهیمه
9:34