روزبهروزبه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
رامیسارامیسا، تا این لحظه: 4 سال و 3 روز سن داره

روزبه شاهزاده ایرانی

بدون عنوان

و مرا آنقدر آزردی .. که خودم کوچ کنم از شهرت .. بکنم دل ز دل چون سنگت .. تو خیالت راحت .. می روم از قلبت .. میشوم دورترین خاطره در شب هایت تو به من می خندی .. و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی .. بر نمی گردم نه! می روم آنجایی که دلی بهر دلی تب دارد .. عشق زیباست و حرمت دارد .. تو بمان .. دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت سرد و بی روح شده است .. سخت بیمار شده است .. تو بمان در شهرت ...
11 آبان 1393

بدون عنوان

ﭘﺴﺮﮎ ... . ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺧﺘﺮﮎِ ﻗﺼﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺎﻧﻮﯼِ ﻣﻦ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ! ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﯾﺎ ﺑﺎ ﺣﺮﺹ! ﺍﺳﻤﺖ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﻮ: ﺟﺎﻧﻢ؟ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﭼﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺮﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺟﺎﻧﺖ ﺑﯽ ﺑﻼ ... . ﮔﺎﻫﯽ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﯾﮏ ﺟﻌﺒﻪ ﺷﮑﻼﺕ ﯾﺎ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ ﺑﺨﺮ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﻨﺸﯿﻦ ﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻦ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﺍ ... . ﮐﻪ ﺫﻭﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺷﯿﺮﯾﻨﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺎﻃﺮِ ﺩﺳﺘﺎﻥِ ﺗﻮﺳﺖ ... . ﭘﺴﺮﮎ ... . ﺑﯿﺎ ﯾﮏ ﺭﺍﺯِ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺎﺵ ﮐﻨﻢ: ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﯾﮏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﻫﺎﯼِ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﺭنگی ... ...
11 آبان 1393

داستانک

کودکی از مسئول سیرکی پرسید: چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل می تواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است! صاحب فیل گفت: این فیل چنین کاری نمی تواند بکند. چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است. آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است. کودک پرسید: چطور چنین چیزی امکان دارد؟ صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است. فیل به این باور رسیده است که نمی تواند این کار را بکند! هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است. (...
10 آبان 1393

بدون عنوان

امروز تولد دادای روزبه ای یا همون بابا بزرگشه .دوست داشتم واسش ی کیک بگیرم و بریم خونشون که موافقت نشد و قرار شد 5 شنبه بریم. بهش تبریک هم نگفتم.اصلا فکر نمیکنم کسی هم یادش بوده باشه.حالا بهرحال پیش میاد دیگه. خواستم که روزبه ، پسر ناز من این تاریخ رو یادش بمونه و همیشه یادش باشه که این مناسبت ها ادم هارو بهم نزدیک میکنه و خونه ها رو گرم. تولدت مبارک.امیدوارم 120 سال سایه پرمهرت روی سر روزبه و ما باشه . ...
9 آبان 1393

بدون عنوان

دیوانه می کند مرا..... صدای شرشر باران با شیشه های خیس خورده از قطراتش......... با شبی که پرشده از اشک هایم و خفه کردن هق هق هایم با بالشتم با مرور کردن خاطرات تلخ و شیرینم از تو با شنیدن اهنگ های مورد علاقه ات گیر کرده ام در میان شبی که با انتظار سر میشود سرانجام در اغوش تنهایی... شب نیز صبح می شود کم کم همه چیز تمام میشود هق هق ها کم میشود اهنگ قطع میشود شب صبح میشود من اما تمام میشوم..!!! تمام........................................! ...
3 آبان 1393

بدون عنوان

بعضی وقتا دروغ خوبه ! به مادر کم طاقت باید دروغ گفت : باید بهش بگی حالم خوبه غذا خوبه هوا خوبه دلمون خوشه "وقتی مادر خوب باشه یعنی همه چیز خوبه..." ...
3 آبان 1393