روزبهروزبه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
رامیسارامیسا، تا این لحظه: 4 سال و 5 روز سن داره

روزبه شاهزاده ایرانی

دوشنبه 6مرداد(30 رمضان)

1393/5/6 16:24
نویسنده : مامان فهیمه
175 بازدید
اشتراک گذاری

امشب قرار بود بریم گرگان.خیلی وقته که نرفتیم.از عید تا حالا.بابا بزرگ امیر هم که بیمارستان بود. به امیر اس دادم که به مامان زنگ میزنم و میگم که ما شب میریم گرگان.

سرم امروز خیلی شلوغ بود.قرار بود حساب کتابای دفترو روشن کنیم و احتمکالا واسه ی مدت نامعلوم دیگه نیایم دفتر.ساعت 1.30 بود که امیر زنگ زد و خیلی ناگهانی فهمیدم که بابا بزرگش فوت شده. 

                 "حاج ابراهیم شاملو راد"

                                                  یا همون ابی بابای امیر اینا.

     

مرد مهربونی بود.خنده هاش هنوز توی گوشمه.

وقتی از خوشحالی اشک تو چشای ابیش پر میشد....امیروخیلی دوست داشت و البته روزبه.

غیر روزبه امکان نداشت بچه ای شیطونی کنه و دعواش نکرده باشه.

روزبه هم دوسش داشت.بهش میگفت "ایل ابا" . تا میدیدش میدویید سراغ عصاش و چند ساعتی باهاش بازی میکرد.

حالش این روزا اصلا خوب نبود.خیلی لاغر و نحیف شده بود.

خدا بیامرزدش. واقعا شک شدم.نفهمیدم چطور از دفتر زدم بیرون.

 بیمارستان جنازه رو تحویل نداده بود.تشییع جنازه افتاد واسه فردا.من به امیر گفتم میرم خونه بعد میام.رسیدم خونه بابابزرگش حدود ساعت 7 بود.

چقدر جاش تو خونه اون کنج خالی بود.یکی از پاهاشو گاهی دراز میکردو کلاهشو درمیاورد و واسه چند ثانیه میذاشت رو پاش و دستی به سرش میکشید و دوباره میذاشت سرش.

حتما عکسشو میذارم.

یکی دو سال پیش رفته بود واسه اعلامیش عکس انداخته بود.

دوست داشتم بیشتر ازین ها کنارمون و علی الخصوص روزبه بمونه.اینکه روزبه کنارش بزرگ شه و خاطراتش همیشه واسش موندگار بمونه.

من واقعا دوسش داشتم.

براش از صمیم قلبم ارزوی رحمت و مغفرت میکنم.

                                                                                    خدایش بیامرزد .
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)