روزبهروزبه، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
رامیسارامیسا، تا این لحظه: 4 سال و 13 روز سن داره

روزبه شاهزاده ایرانی

جمعه 25 بهمن 92

1392/11/25 18:12
نویسنده : مامان فهیمه
110 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح ساعت 9 از خواب بیدار شدیم من و روزی جون.(البته روی جونم منو بیدار کرد)نیشخنداوه چشمک

پسرم طبق معمول ی کیک کاکائویی خورد و نشست پای tv

تا صبحونه حاضر شه

صبحونه  تخم مرغ خوردオシャレ デコメ絵文字 البته خیلی میل نداشت، نشست پای فیتیله و بعدشم موتور سواری کرد یکمی

ظهرم که دوباره کیک خواستو.همشو هم خورد کرد روی مبل.بعدم دوید سراغ جاروبرقی.حالا هی بکش.هرکاری کردم بده بهم نداد که نداد.اخرشم زوری ازش گرفتم.کلی گریه کرد و گیر داد تا ی کوچولو خورد رو دستش.بعد با گریه رفت پیش daddyچغولی من .

الان که فکر میکنم خیلی ناراحتم ه دیروز به اون شدت دعواش کردم و تنبیه بدنی..............

در مقابل اون همه سهل گرفتن گاهی برخوردم خیلی شدید میشه.(البته باید بگم که یکی از عادت های بد روزبه چنگ انداختنه

نمیدونم چرا..使える * のデコメ絵文字  はてな のデコメ絵文字   はてな のデコメ絵文字

روزبه من دوباره اومد شروع کرد به بهونه گیری و اینکه نوبت منه.بده نوبت منه.

نمیدونید امروز چه اوضاعی بود.جدیدا ازین روزا زیاد واسمون پیش میاد.خیلی ناراحتم.゜*顔、かわいい*゜ のデコメ絵文字

ذهنم و روحم خستس.امروز خیلی به روزبه گیر دادم.

حس میکنم من بیشتر ازون مقصرم.من باید واسه اون انرژی بذارم.ن اینکه اون کاملا مطابق میل من رفتار کنه.

توجه من هم که به روزبه کم میشه ، باعث بهونه گیر تر شدنش میشه.

من همش میخوام به کارای خونه برسم و اون هم بازی و توجه از من.

حق مسلم با روزبه اس.

اما بیشتر از من ی نفر دیگه مقصره.اونم امیره. اصلا حاضر نیس قبول کنه خونه یکم بهم ریخته بمونه.و غر زدنش بمن فشار میاره.

روزبه خیلی کوچیکه و این طبیعیه که بچه ها گاهی خونه رو بهم بریزن.دوست داره بازی کنه.امیرمک دوست داره من بمحض رسیدن خونه رو مرتب کنم.من این کارو زمان خواب روزبه هم میتونم انجام بدم.اما امیر ........

وای از دست من.((چقدر غر زدم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)