روزبهروزبه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
رامیسارامیسا، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

روزبه شاهزاده ایرانی

چهارشنبه 8 مرداد

مامانی اینا و خان دایی اینا امروز صبح ساعت 3 رسیدن.ما حسینیه بودیم واسه اماده کردن خرما و حلوا و .... . ساعت 2.45 بود که daddy ماروبرد خونه و خود ش برگشت حسینیه.10 min بعد دایی اینا رسیدن.روزبه کلی ذوق میکرد. موقع خواب گیر داده بود که ثمین پیش من بخوابه. پیش شایشته و من خوابید و  بعد یکربع رضایت داد که ثمین بره پیش مامانش و من برم کنارش بخوابم. روزبه عاشق خان داییشه.و البته این رابطه دوطرفه اس.    صبح حدود ساعت 10 بیدار شدیم.بعد صبحونه همگی حاضر شدیم که بریم حسینیه واسه مراسم ختم. عاطفه اینا رفتن خونه خواهرشوهرش.خاله جونم باهاشون رفت. حسینیه گرم بود و حسابی کلافت کرده بود.غذا که نخوردی.کلی هم نق زدی.تا خ...
9 مرداد 1393

دوشنبه 6مرداد(30 رمضان)

امشب قرار بود بریم گرگان.خیلی وقته که نرفتیم.از عید تا حالا.بابا بزرگ امیر هم که بیمارستان بود. به امیر اس دادم که به مامان زنگ میزنم و میگم که ما شب میریم گرگان. سرم امروز خیلی شلوغ بود.قرار بود حساب کتابای دفترو روشن کنیم و احتمکالا واسه ی مدت نامعلوم دیگه نیایم دفتر.ساعت 1.30 بود که امیر زنگ زد و خیلی ناگهانی فهمیدم که بابا بزرگش فوت شده.                    "حاج ابراهیم شاملو راد"                          &n...
6 مرداد 1393

پیام تسلیت

       و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی ، جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد که در سکونی ، آغازی بی پایان را می سراید ” امیر جان ، درگذشت پدر بزرگ گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت ، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل خواهانم . ...
6 مرداد 1393

31تیر ماه 93

جوج.ی من عاشق مارش مالوس.دیشب قبلاذان امیر داشت میرفت بیرون.پیشی خونه ماهم که در این مواقع (نرم نرم)اگه جواب نداد با جیغ و گوله گوله اشک میره بیرون. روزبه کاملا میدونه طاقت امیر نسبت به گریه هاش کمه. خلاصه رفت. رفتن واسه افطار من نون خریدن و ..... .موقع برگشت با ی پفک گنده و سرو صورت نارنجی ی ، نونم زیر بغلش پله هارو اومد . افطار دور هم خوردیم. من و روزی یکم دنبال بازی کردیم. مگه این جوجو میذاره من tv ببینم. دیگه از کارای این اتیش پاره بگم که این نیمکت ناهارخوری از دست روزبه اسایش نداره.میکشونه پای اپن ، پای ظرفشویی ، پای پنجره. دیشب رو بگو!!! نیمکتو کشیده پای یخچال ، اب خورده . لیوان تو دستش ، دوباره نیمکتو کشیده&nbs...
31 تير 1393

بابا امیر وقتی کوچک بود

این عکس یکی از عکس هایی که هرکی اونو دیده فکر کرده روزبه است.با این پلیتیک که کیفیت گوشی خوب نبود موقع عکس انداختن، امیر اینو به خیلی ها نشون داد و اولش متوجه نشدن. جیگمل من هروقت این عکس رو روی صفحه گوشی daddyمیدید میپرسیدی کیه؟ میگفت :روزی ...
31 تير 1393