روزبه شاهزاده ایرانی

روزبه دیروز با عمه فاطی رفته بود مهد مهرشاد(خانه بازی تهرانسر) اولش کلی بهش خوش گذشته بوده اما به محض اینکه عمه و مامانیش گذاشتن رفتن شروع کرده به گریه کردن.ازمهد هم زنگ زدن به عمه فاطی اونم دوباره رفته دنبالش. روزبه فقط همون چند دقیقه رو گریه میکرد.من مطمئن بودم اماخوب ...... منو امیر باساعت 6 رسیدیم پیشش.خونه عمه فاطی. بعد 1 ساعتم که با عمو رضا رفت دنبال مهرشاد و بعدشم پارک ....و ساعت 8 اومدن. روزبه چند شبی هست که خواب راحتی نداره و این نگرانم کرده

دیشب رفتیم کرج.من .تو. DADDY.داد.مامانی.عمو گلی.گلی جون. پسردایی دادا هم اونجا بود . عباس اقا.دخترش لعیا چند باری ازتو کتک خورد و کلی گریه کرد. از دست تو. ...

نمی دانم ارزویت چیست ! اما برای رسیدن به ارزویت دستانم به اسمان جاری و سبزه دلم را به نیت تو و ارزوهایت "هرچه که هست" گره می زنم

جنگل توسکستان-روزبه با باباش و علی رفته بود.   ...

امروز پسر ناز من از خواب پاشد و اومد بغل من تو رختخواب بمن  واسه اولین بارگفت: مانی عشقتم.چندبار تکرار کرد عاشقشم.خیلی حال کردم با این حرفش منم عاشقتم مامان جونم ...

...