امروز صبح ساعت 9 از خواب بیدار شدیم من و روزی جون.(البته روی جونم منو بیدار کرد) پسرم طبق معمول ی کیک کاکائویی خورد و نشست پای tv تا صبحونه حاضر شه صبحونه تخم مرغ خورد البته خیلی میل نداشت، نشست پای فیتیله و بعدشم موتور سواری کرد یکمی ظهرم که دوباره کیک خواستو.همشو هم خورد کرد روی مبل.بعدم دوید سراغ جاروبرقی.حالا هی بکش.هرکاری کردم بده بهم نداد که نداد.اخرشم زوری ازش گرفتم.کلی گریه کرد و گیر داد تا ی کوچولو خورد رو دستش.بعد با گریه رفت پیش daddyچغولی من . الان که فکر میکنم خیلی ناراحتم ه دیروز به اون شدت دعواش کردم و تنبیه بدنی.............. در مقابل اون همه سهل گرفتن گاهی برخوردم خیلی شدید میشه.(البته باید بگم ک...