روزبهروزبه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
رامیسارامیسا، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

روزبه شاهزاده ایرانی

کلمات در هم

پسرم وقتی دید بازی قارچ خور توی تبلتش پاک شده خیلی ناراحت و کلافه رفت سراغ باباش که بازی قار قورچ پاک شده...واااای که ما نمیدونستیم بخندیم یا جوابشو بدیم یا ... خلاصه سه نفری کلی خندیدیم.... دو روز نشست با خودش تمرین کرد... جالبه که وقتی بخش ب بخش میگفت درست میگفت سرهم که میگفت قاطی میکرد خلاصه یاد گرفت عشقم.... الانم که مشغول دیدن فیلم هستیم بمن میگه مامان باباش نفهمید پای دخترش پچ خورد جالبه که دستاشم شکل پیچ خوردن میچرخونه...😁😁😁😁😁 میخواد بگه مناسب میگه منابس اشقبسونه هم اشپزخونه خودمونه....ashghabsone   
16 دی 1394

پسرم;

زود بزرگ نشو مادر. کودکیت را بی حساب می خواهم و در پناهش جوانیم را ! زود بزرگ نشو فرزندم قهقهه بزن ، جیغ بکش ، گریه کن ، لوس شو ، بچگی کن ، ولی زود بزرگ نشو تمام هستی ام . آرام آرام پیش برو ، آن سوی سن وسال هیچ خبری نیست گلم. هرچه جلوتر می روی همه چیز تـندتر از تو قدم بر می دارد. حالا هنوز دنیا به پای تو نمی رسد از پاکی . الهی هرگز هم قدمش نشوی هرگز! همیشه از دنیای ما آدم بزرگ ها جلوتر باش ، یک قدم ، دو قدم ، ولی زود بزرگ نشو مادر . آرام آرام پیش برو گلم. آنجا که عمر وزن می گیرد دنیا به قدری سبک می شود که هیچ هیجانی برای پیمودنش نخواهی داشت . آن سوی سن و سال خبری نیست . کودکی کن ، از ته دل بخند به اداهای ما که برای خندان...
8 شهريور 1394

سه شنبه 23/4/94

امروز توافق هسته ای صورت گرفت.... امیدوارم این اتفاق درجهت منافع اینده روزبه و هم سن وسالاش باشه. ما که....... بری سومین بار بود که به همراه روزبه رفتیم سینما.فیلم گینس دوست داشتم مناسب سن روزبه باشه.....که خوشبختانه وجود اون شترمرغ ها تو فیلم باعث شد واسش جذاب باشه. فکر میکردیم چون ماه رمضونه خلوت باشه اما سالن فول بود. تمام 10 دقیقه ای که نتظر بودیم تا بریم داخل سالن ،روزبه کلید کرده بود که پاشیم بریم داخل.درو هم یواشکی واکرد دید کسی نیس گیر داده بود که چرا نمیریم وباید اینجا منتظر بمونیم. قبل رفتن ماشینو گذاشتیم پارکینگ،پیاده که شدیم دیدیم خیابون شلوغه.موزیکو جشن و ...واسه جشن هسته ای. افطاری میدادن نفری ی پیاله شل...
23 تير 1394

بدون عنوان

خدا رو شکر روزبه شماره عینکش یکم اومده پایین . قراره شهریور دوباره دکتر و باید تا اون موقع حتما پد بزنه . امیدوارم که هرچه زودتر چشای پسرم خوب شه. تمام دنیای من تو چشمای روزبه اس.من با روزبه به دنیا نگاه میکنم ،خداجون کمکش کن زودتر خوب شه
16 تير 1394

15 تیر 94

روزبه و من و daddy بعد از رسیدن من به خونه از سرکار خوابیدیم تا ساعت 9-خستگی چند شب قبل باعث شد اصلا نفهمم چقدر خوابیدم.وقتی پاشدیم با چندتا خرما افطار کردیم و رفتیم بیرون. daddy بیرون ی کار کوچیک داشت.بعد انجام کارش روزبه که چند روزه کلید کرده بود بریم خونه امیرحسین اینا.بالاخره مجبور شدیم بریم.پارسا و امیرحسین رو ورداشتیم و رفتیم فضای سبز نزدیک خونه.روزبه حسابی بازی کرد توپشم از خونه ورداشته بود.عمه زهره ی روزی هم اومد اونجا.بعد یکی دوساعت گپ زدن و توپ بازی بچه ها ،تازه روزبه گفت بریم پارک،ازونجایی که پارسا هم خیلی دوس داشت همگی رفتیم پارک..ی نیم ساعتی هم اونجا بازی کردن و رفتیم خونه... ...
16 تير 1394

بدون عنوان

پسرم ،امسال عید با مامان و باباش موند خونه و متاسفانه نتونست خیلی جاهای جدیدو ببینه و تفریح کنه، با وجود اینکه تهران خلوت بود ....اما با توجه به تنبلی من و باباش.و بیشتر باباش. عید دیدنی هم زیاد جایی نرفت.......... اما عوضش 12هم خان دایی اینا با عاطفه جون اینا اومده بودن . پسر من هم عاشق خان داییشه هم ثمین و شایشته رو خیلی دوست داره. عید امسال هم گذشت........ ...
25 فروردين 1394

بازی های اندرویدی روزبه

روزبه زیاد بازی میکنه با تبلت(البته برخلاف میل من و با اجازه DADDY. بازی هم زیاد داره واما دو تاشون ک اصلا هم ربطی به سنش ندارن رو خیلی دوس داره هرچند از نظر من سازنده های بازی هم مقصرن ،بازی های این گروه سنی زیاد هست اما بخش اعمشون یا دخترونس یا اپدیت نمیشه. روزبه، عاشق بازی The Looney Tunes  و فوق العاده با مهارت بازی میکنه و همینطور Subway SurferS البته به بازی کلش که DADDY بازی میکنه میزنه و یا وسایل UPDATE  میکنه و یا ATTACK.   ...
25 فروردين 1394